"محرمانه" هنوان کتاب غزلهای عمار کاریزی است. قالب غزلهای او دارای زبانی کهن و فضایی کلاسیک است که این نوع غزل طرفداران خاص خودش را دارد. سعی شاعر بر استفاده از وزنهایی که کمتر مرسوماند و یا فرمهای متفاوت، تلاش او بر فاصله گرفتن از فضای مرسوم غزل را نشان میدهد. شاعر علاوه بر عشق که مضمون غالب بر بیشتر شعرهاست، از مسائل انسانی و اجتماعی صحبت کرده است. گاه از روزگار و ناملایمیهایش شکایت کرده و گاه از دوستان و دوستیها. و گاه از حسرتهای انسان سخن میگوید. این کتاب در ۵۸ صفحه توسط انتشارات ایهام به چاپ رسیده است. با هم غزلی از این کتاب را میخوانیم:
هرگز برای خاطر دنیا نزیستم
من آن که نان به هر نمطی خورده نیستم
آن نیستم که بهر ترقی و پیشرفت
بر دوش خلق پا بگذارم، بایستم
گفتم که آن نیام، بله گفتم که آن نیام
گفتم، ولی هنوز نگفتم که چیستم
اندوه من برای غریبی «عشق» بود
از داغ خود نبود، اگر میگریستم