معرفی کوتاه:
«عشقسالگی» عنوان مجموعه غزلهای خانم کبری موسوی قهفرخی است. شاعر که هفتمین کتاب شعر خود را تجربه میکند، با زبانی روان و مستحکم به مسائل مختلف در زمینههای عاشقانه و اجتماعی میپردازد و گاه به رنجهای انسانی و یا لحظات شیرین زندگی میپردازد. شعر او نه کاملا مدرن است و نه کاملا سنتی. بلکه فضایی متعادل بین این دو را تجربه میکند. از طرفی دیگر دلباختگی شاعر به زیستبوم و طبیعت زندگی پیرامون خود در بسیاری از اشعار مشهود است که نشاندهندهی فردیت شاعر در سرودن است.
این کتاب شامل 60 غزل است که در 118صفحه توسط انتشارات ایهام به چاپ رسیده است.
با هم غزلی از این کتاب را میخوانیم:
غمی نو مرزهای شادیام را جابهجا کرده
ببین این عشق تاریخی چه با جغرافیا کرده
هنوز از فتح تهران برنگشته دستخط آمد:
کسی در بختیاری آتشی تازه به پا کرده
برای ایلبانویی شبیه من همین بس که
یکی از جارچیهایم علیهام کودتا کرده
تفنگ دستهنقرهم، داد و بیداد، اسب سُرخم کو؟!
مرا حتی رفیق روز تنگم هم رها کرده
صدا از خیمهی سرکردهی یاغیتباران است
اگر احیاناً این شبها کسی تیری هوا کرده
قشونت را بکش از سمت سرحدّات من بیرون
کسی پیش از تو خود را در دلم، بیجنگ، جا کرده
دلم از جنگهای دائمی با تو چه صلحی دید؟
همان بهتر که دل، راه مرا از تو جدا کرده
قطارم خالی است و مادیانم میچرد در دشت
چه آرامم! خدا را شکر دنیا رو به ما کرده