بخشی از این کتاب:
برای چند ثانیه به تصویر آشنای خودمان در آینه نگاه کردیم و انگار که هردومان متوجه یک چیز غریب شـده بودیم. ما تجـلی روح یکدیگـر بودیم. مثل دو خواهـر همسان. گـویـا که از ابتدا شبیـه به هم، زاده شدهایم، هیچ چیز در چهرهمان ما را به هم ربط نمیداد، اما چیزی در نگاه ما وجود داشت که ما را به هم متصل میکرد. یک روح غریب که تازه به آن پی برده بودیم. حتی آنقدر نزدیک که وقتی دهان باز کرد احساس کردم دارد از زبان من سخن میگوید.
جلد شومیز
قطع رقعی
سال چاپ: 1401