سایت رسمی انتشارات ایهام
کالای فیزیکی

سپیدچالگی

سپیدچالگی
کالای فیزیکی

سپیدچالگی

۹۵٫۰۰۰تومان
اضافه به سبد خرید

شاعر: علیرضا الیاسی

مجموعه غزل

شعری از این کتاب:

منم این کوزه‌ی ترک‌خورده

راهیِ سطلِ آَشغال شده

تویی آن زن که بعدِ کشف شدن

گوشه‌ی موزه‌ای سُفال شده

عقل و احساس، ابرِ درگذرند

شاعر و فیلسوف، در به درند

تا ابد بی‌جواب خواهد ماند

هرچه درباره‌ات سوال شده

ساختم دختری صبور از تو

باید اکنون کنم عبور از تو؟!

از غرورم چه مانده دور از تو!؟

غیرِ شیری بدونِ یال شده

من عذابِ پر از مذاب شده

تو بهشتی که انتخاب شده

همه‌ی خونِ تو شراب شده

همه‌ی خونِ من حلال شده

مبتلایم به رنجِ کاریِ تو

خیره‌ام بر برنج‌کاری تو

منم این جنگلِ کویر شده

تویی آن شالیِ شمال شده

شده‌ام توی عشق، سردرگم

شده‌ام آسیابِ بی‌گندم

شده‌ای آتشی پر از هیزم

شده‌ام هیزمِ زغال شده

تو وُ زیبایی وسیعی که

همه‌جا را گرفته تصویرش

من و تنهایی عمیقی که

وسطِ وانِ آب، چال شده

ما دو قطبِ مخالفیم ولی

عشق، میدانِ مغناطیسی بود

رگِ قلبِ من از جرقّه زدن

سیمِ درحالِ اتّصال شده

سنّتی باتو گوش می‌دادم

شجریان کجاست؟! کو دلکش؟!

رفتنت، سمفونیِ ویرانی‌ست

سبکِ موسیقی‌ام مِتال شده

حاصلِ ارتباط، دوری شد

رفته‌رفته میانِ من با تو

فاصله چند سالِ نوری شد!؟

هردقیقه، هزار سال شده

در وصالی که یک خیابان بود

دوستانه جدا شدیم ازهم

این تقاطع که از فراق پُر‌ است

اسمش اصلا چرا وصال شده؟!

بشنو از حفره‌های قبرستان!

گودبرداری ا‌ست کارِ جهان

حبس باید کشید داخلِ آن

گورهایِ سیاه‌چال شده

ریشه‌داری نکرد تأثیری

من درختی شدم که در پیری

یافته کودکِ درونش را

آخرِ زندگی، نهال شده...

صحنه‌ها را رئال می‌دیدم

واقعی بود زاویه‌دیدم

زیست، باورپذیر نیست مرا

همه‌چی بی‌تو سوررئال شده...

پیام در واتساپ