معرفی کوتاه:
مایک بارتلت نویسنده و نمایشنامهنویس انگلیسی، متولد 7 اکتبر 1980 است. نمایشنامهی رادیوییِ او به نام Not talking در 29 مارچ 2007 از رادیو بیبیسی پخش شد. وی برای این نمایشنامه در سـال 2006 برنده ی جایزه tinniswood و در سال 2007 برندهی جایزهی بهتـرین نویسندهی رادیویی شد. در تابستـان سال 2010 نمایش بارتلت برای اولین بار در تئاتر ملی بر روی صحنه رفت.
در سال 2011 بارتلت، بـار دیگـر به بزرگتـرین صحنهی تئاتر ملی با نمایشنامهی سیزده، یک اثر فـاخـر دیگـر بازگشـت. مایکـل بلینگـتون در ستـایش ایـن اثر در مجـلـهی گـاردیـن نـوشت: بارتـلت دارد میگـوید که مـا در بریتانیـایی زندگـی میکنیـم که اعضـای خـانـوادهی سلطلنتی دیگر محبوبیت سابق را در بین مردم ندارند. فاصلهی اصلی در بین جنبش اعتراضی معروف که از فیسبوک و توئیتر تغذیه میشوند و خواهان تغییر مسیر هستند با سیستم دولتی مستقری است که به منافع خود چسبیدهاند.
سریال تلویزیونی دکتر فاستر به نویسندگی بارتلت در سپتامبر و اکتبر سال 2015 پخش شد. این سریال با متوسط 9/51 میلیون بیننده، یکی از پربیینندهترین درامهای تلویزیونی سال لقب گرفت. در کنار این موفقیتها، این درام جایزهی سریال برتر را به همراه داشت.
در می سال 2017، شبکهی بیبیسی سریالی اقتباسی از نمایشنامهی بارتلت، پادشاه چارلز سـوم، سـاخت کـه باعث بـه وجـود آمــدن اختــلاف نظـرهـایی شـد. بیننـدگـان این سـریـال در Daily Telegraph به آن پنج ستاره دادند و آن را اثری بسیار قوی خواندند.
با هم بخشی از این نمایشنامه را میخوانیم:
مدیر: میبینم. دارن میاد و مَنو میبینه. تو و اون برای شام بیرون رفتید؟
اِما: اون گفت؟
مدیر: بله.
اِما: باشه.
مدیر: میخوای چیزی به من بگی؟
اِما: نه.
مدیر: مطمئنی؟ با در نظر گرفتن چیزی که دارن گفت؟! با در نظر گرفتن چیزی که قبلاً گفتیم؟
اِما: نمیدونم چرا دارن به شما گفت که ما برای شام بیرون رفتیم؟
مدیر: پس میخوای بگی شما برای شام بیرون نرفتید؟
اِما: نه. من نمیگم نرفتیم. من میگم چرا اون به شما گفت که برای شام بیرون رفتیم.
مدیر: اون گفت که فکر کنم یه قرار عاشقانه بود.
اِما: اون گفت؟!
مدیر: بله.
اِما: اِما نبود.
مدیر: میبینم.
اِما: اگه فکر میکردم کاری که انجام میدم عاشقانهست به شما میگفتم، همونطور که صحبت کردیم و همونطور که توی قرارداد اومده. اِما من هیچ رابطهی عاشقانهای با دارن گلنستر ندارم که نگرانش باشم.
مدیر: خیلی خب.
اِما: هر اتفاقی که بیفته به شما میگم.
مدیر: بله.
اِما: اما نیست نگران نباشید.
مدیر: بله خیلی خب. به دارن میگم بیاد و بهش میگم تو فکر نمیکنی که رابطهی عاشقانهای بین شما وجود داشته باشه. ببینم چی میگه. شاید بتونم به یک اجماع برسیم.