چاپ دوم
شعری از این کتاب:
دهانت را چو رازی با دهانم در میان بگذار
برای کارهای اینچنینی هم زمان بگذار
کسی از نامت ای جانِ دلم بویی نخواهد برد
پزشکم گفته است این قرص را زیر زبان بگذار
به هر شکلی شده میچینمت ای سیب دور از دست!
خودت لطفی کن و پای درختت نردبان بگذار
زمینیها تو را و آسمانت را نمیفهمند
بخوان و رادیو را روی موج «شد خزان» بگذار
بمیرانم! من از بهبودیِ بی تو هراسانم!
خودت را جای من تنها نه، جای هردومان بگذار