معرفی کوتاه:
اعتبار نام دومین مجموعه شعر مهران رحمانی است. او در بیشتر غزلهایش از زبانی روان و بیانی قابل فهم برای مخاطب عام استفاده کرده و در بیشتر مضامین و غافلگیریهای مرسوم در شعر، سربلند بیرون آمده است. گاهی زبانش فاخر میشود، گاهی محاوره و گاهی دوستانه. فضا و سبک غزلهای او مانند بسیاری از غزلهای عصر اوست. اما با این حال در چند غزل نشان داده که تلاش دارد تا نوآوریهایی در فرم و ساختار داشته باشد.
این کتاب شامل 36 شعر است که در 68 صفحه توسط انتشارات ایهام به بازار کتاب عرضه شده است.
با هم شعری از این کتاب میخوانیم:
تمام عمر به دوری تو زمستانو
به آن زمان که تو بودی بهار میگفتم
تو گفته بودی از عشق هیچ چیز نگو
مرا ببخش که بیاختیار میگفتم
تویی و ماه و خورشید مست دربهدرت
تویی و لشکر عشاق خسته پشت سرت
بلد نبودم اگر نام بینظیرت را
به تو ستارهی دنبالهدار میگفتم
دلم گرفته برای نگاه آرامت
چقدر گریه کنم با شنیدن نامت؟
دلیل داشت که به چشمهای تو دریا
ولی به چشم خودم آبشار میگفتم
تو نیستی و من و خانههای افسرده
تو نیستی و منم بین مردمی مرده
آهای معجزهی زندگی نمیدانی
به شهر وقت نبودت مزار میگفتم
قرار بود نصیبم کند شکستن را
که هی بیاید و پیوسته له کند من را
بنابراین پس بیراه هم نبود آنقدر
اگر به خاطرههایت قطار میگفتم
اگرچه معروفم با شکستهبالی خود
اگرچه ماندم با دستهای خالی خود
اگر عزیزم تنها تو مال من بودی
به کل مردم دنیا ندار میگفتم
تو نیستی و جهانی بدون خوشحالی
تو نیستی و من و شعرهای توخالی
به جای اینهمه اشعار سادهی غمگین
اگرکه داشتمت شاهکار میگفتم