عنصر عشق، تنها عنصریست که در هیچ دورهی تاریخی در ادبیات دچار کلیشه نشده و نخواهد شد. چه در اشعار کهن و چه در اشعار نو . شاعر در این کتاب در بیشتر اشعار خود مسئلهی عشق و تقابل و فداکاری برای معشوق و رسیدن به او را مطرح میکند. گذر عمر، تجربیات انسان در گذر روزگار و نیز اشاره به مسائل اجتماعی از دیگر موضوعات این مجوعه شعر سپید است. این کتاب شامل ۶۸ شعر سپید کوتاه و بلند است که در ۹۳ صفحه توسط انتشارات ایهام به چاپ رسیده است.
با هم دو شعر از این مجموعه را میخوانیم :
یک)
اگر اندازهی
يك عمر از من دور باشى
نمیهراسم
در هرگوشه از جهان
تكهاى از تو را
پنهان كردهام
هر زمان دلتنگت شدم
از اقصى نقاط جهان پازلهاى
پنهان شده را بيرون میكشم
و تو را اينبار
من خلق میكنم
میشوم خالقى كه هزاران بار
بيشتر عاشق بت دستساز خود شده...
دو)
بهار رهايم كردى
درختان لباس پاييز به تن
داشتند...
انتهاى جاده را با چشمانم
میدريدم
لحظهاى درنگ نكردى
به قفا بنگرى
بهارت را ببينى چگونه به خاك
افتاده...