معرفی کوتاه:
در بخشی از مقدمهی این کتاب به قلم مینا آقازاده آمده است:
شاعرِ مجموعه شعر «کمونیستِ عاشق» در زیست عاشقانه و شاعرانه ی خود، کوتاه اما عمیق به بیان مکنونات قلبی و فکری خود میپردازد و از اطالهی کلام میپرهیزد. او سعی دارد در کوتاهترین زمان، بلندترین معنا را به گوش جان مخاطب برساند.شاعر اخلاقمدار که هم تجربی و هم آکادمی با شعر و ادب مأنوس است، در کنار انتقال احساس لذت به خواننده، تعلیم هم میدهد. صافی و صفای درونش در بیرون شعر نمایان است. او چشم در چشم مخاطب مینشیند او را با خود میخنداند و گاه میگریاند اما گره از احساس و افکارش میگشاید. سلیس و بی پروا لب به گفتن باز میکند؛ زنانگیاش را در شعر عیان میکند اما اشعارش بالنده است نه نالنده! و اینگونه است که او روز به روز چون رود در جریان است و رو به جلو حرکت میکند و از یکجانشینی و مردابگونگی میپرهیزد. او خواندن و نوشتنِ مدام را روشنایی مسیر خود میداند و مراقب است از راه به بیراهه وارد نشود. وی خوب میداند که لحظهای نباید از یادگیری رو برگردانَد و مضامین و واژههای اشعارش را دچار گرداب تکرار کند.
این کتاب شامل 38 شعر سپید است که در 60 صفحه به چاپ رسیده است.
با هم شعری از این کتاب میخوانیم:
کسی خاطراتم را
نشانه گرفته است،
رو به مرگ میایستم
خالی
شبیه تکهای از روزنامهی دیروز،
که صفحهی حوادثش
جذابیت خاصی داشت
مرگ
قاصدکِ حیرانی بود؛
باد آورده!
روبهروی مرگ میایستم،
لبخند میزند
مثل قصابی برای یک گوساله
مثل گرگی برای یک بره
ما حیوان بودیم، زبان بریده، دست بسته
شعارهایمان خوکی
چسبیده به پیشانیِ دیوار...
هیچ حیوانی حق ندارد روی دو پا راه برود!