بخشی از مقدمهی کتاب:
ساده نویسی، هرگز ساده نگری مفاهیم عظیمی چون مرگ و زندگی و عشق و جنگ نیست که درونمایههای اغلب شعرهای «عظیمی» را تشکیل می دهند. بلکه نگریستن به زوایاییست که پیش چشم مخاطب هستند اما از فرط پیدایی، پنهان به نظر می رسند. در واقع شعری برآمده از روزمرهها برای آشناییزدایی از امور روزمره و غریبهگردانی آنها و در نتیجه دیدنی کردن آنها.
روزمرگی نویسی دایره ی واژگانی شعر را گسترش می دهد و امکان خلق مضامین در فضاهای تازه را بیشتر می کند . فضاهایی که گاه مضامینی تکراری را بدیع جلوه می دهد و تازه به نظر می رساند.
«خالد عظیمی» یک مرگنویس حرفه ای ست. این را وقتی موکد می کند که حتی در عاشقانه نویسی هم از مرگ غافل نمی شود، در اشعار مربوط به جنگ و زوال انسانی که نوشتن از مرگ اساسا قابل انتظار و طبیعی ست.
بنابراین می توان این شاعر را «مرگ اندیش» دانست . اندیشه ای که با گسترش در کلیت آثار ، مجموعه شعر «نهنگ حوض» را به یک کتاب شعر تبدیل می کند .
«نهنگ حوض» را می توان کتاب شعر موفقی در جریان شعر سپید و منثور خصوصا در عرصه ی ساده نویسی و کوتاه نویسی دانست .
با هم شعری از این کتاب می خوانیم:
کنار آمدهایم
با خداحافظی
با سلام
با دستهایی که غمگین در دستهامان فشرده میشوند
و غمگینتر رها
با کویری
که از پای چشمهامان شروع میشود
و به تدریج
ما را به مزرعهای
از کاکتوسهای سوخته بدل خواهد کرد
با عینک آفتابی غلیظ
که نجاتمان داده از رنگها...
مگر زرد
که زرد را نمیتوان زندگی نکرد
... چه خوب که فراموشی
پیش از مرگ میرسد
چه خوب که میشود
معشوقهها را
شبیه پیراهنی از تن درآورد
و نامها را
شبیه عطر
دیگر استفاده نکرد
چه خوب که زمان
تجزیهمان میکند
و این حجم از ترس
قرار نیست یک مرتبه دفن شود
چه خوب...