معرفی کوتاه:
عصمت اوزل، شاعر و متفکر معاصر ترکیهای در 19 سپتامبر سال 1944 در شهر قیصریه به دنیا آمد. ابتدا شروع به تحصیل در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آنکارا و سپس رشتهی زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه حاجتتپه کرد. در دوران دانشجویی به افکار کمونیستی علاقه پیدا کرد و به همراه افرادی همچون آتا بهراماوعلو شروع به انتشار نشریه «دوستان مردم» کرد. از وی به عنوان یکی از مهمترین شاعران و شاید مهمترین و بزرگترین شاعر نیمقرن اخیر ترکیه یاد میشود. اوزل در سال 2007 انجمن مارش استقلال را تأسیس و طی سالهای 2007 تا 2016 به عنوان رئیس این انجمن فعالیت کرده است و کماکان نیز رئیس افتخاری این انجمن میباشد. کتاب “خوردن سنگها ممنوع” اوزل در سال 1985 جایزهی بهترین کتاب جستارنویسی سال را از سوی انجمن نویسندگان ترکیه به دست آورد. وی همچنین برندهی جایزهی بینالمللی یونس امره در دوازدهمین کنگرهی شاعران جهان که از 16 تا 20 سپتامبر سال 1991 برگزار شد، میباشد. در سال 1996 که پنجاهمین دور جشنوارهای به مناسبت کسب جایزهی نوبل توسط شاعر شیلیایی، گابریلا میسترال برگزار و هر سال به یک شاعر از کشوری متفاوت داده میشود، عمصت اوزل توانست “نشان گابریلا میسترال” را کسب کند. در سال 2005 نیز، انجمن نویسندگان ترکیه “نشان پرافتخار خدمت” را به اوزل اعطا کرد.
وی در سال 1987 گزیدهای از اشعار خود را با عنوان اربعین (اشعار چهلساله) گردآوری و منتشر کرد. این اشعار از نخستین شعر سروده وی به نام زمستان در نه سالگی تا آخرین شعرش تا آن روز، یعنی لبخند به جلادم را در برمیگیرد. اشعار کتاب پیش روی شما از این کتاب انتخاب شدهاند.
شعری از این کتاب:
این را تحمل خواهم کرد
دندانهایم به خاطر ستارگان بر هم میخورند
این را هم.
شهر به شکل تپشی آماس کرده درمیآید
دیگر در پاکتهایی که با خشم بازشان میکنیم
نه نفرین و نه انفجاری
تنها
جسد یک نوجوان
دارای اشاراتی به عصیان
در سینهی بیچاره و برهنهاش.
شهر به شکل تپشی آماس کرده درمیآید
اگر بخوابم انگار یک کوهستان با من میخوابد
هر روز در میانه شهر یک نوجوان میمیرد
با لجاجت در مقابله با بانکداران
و در مقابله با اسناد دفترداران
و در مقابله با اعلامیههای تولد میمیرد