معرفی کوتاه:
دومین مجموعهی محمدحسن ایوبی با عنوان « فصل صفر زیستن» باز هم شامل اشعاری سپید از اوست. شاعر کتاب تازهی خود را به دو دفتر «خلأ» و «جریان» تقسیم کرده و دو جهانبینی متفاوت را در اشعارش به نمایش گذاشته است. در بخش اول انسان تنها در مواجهه به یک زندگی پر از تعلیق و ابهام را میبینیم و در بخش دوم، انسان تحرک پیدا کردهای را میبینیم که وارد جریان خوب و بد زندگی شده است. زبان و فضای اشعار این کتاب به روزتر و فنیتر از کتاب قبلی اوست و تلاش شاعر برای ارائهی اشعار قویتر مشهود است. این کتاب شامل 47 شعر سپید است که در 160 صفحه توسط نشر ایهام به چاپ رسیده است.
با هم بخشی از یک شعر این کتاب میخوانیم:
.
.
نشد
نتوانستم اشک بریزم
در لباسهای زیر
و با تماشای بدن برهنهام.
فقط وقتی بغضم میگیرد
که شبیه خودم نباشم.
وقتی شبیه خودم نیستم
بیش از یک نفرم
و میتوانم گاهی تنهاییام را تهدید کنم.
چقدر دشوار است رانندگی
باید پیوسته در مسیر بایستم
و بهجای چهار سرنشین دیگر گریه کنم.
جای یک پیشانی مانده
بر شیشهی مکدر عقب
که بهیادش نمیآورم.
هرجا بوی کسی را میدهد
که صاحبانش را به یاد نمیآورم.
اینجا پر از نبودنهاییست که
بودنشان را به یاد نمیآورم.
چهقدر دشوار است رانندگی.
همهجا را گشتم
و همهجا را دیدم
کافیست حالا خودروام را روشن کنم
تا با صدایش
به آخرین خاطرهای که ساخته بود بروم
شاید کسی بود....