مخاطب در این کتاب با چهل و پنج شعر سپید روبرو میشود. سمیه سرافرازی که اولین تجربیات شاعرانهی خود را در این کتاب با مخاطب به اشتراک گذاشته است، از لحظات مختلف زندگی انسان و دردها و رنجهای همیشگیاش سخن میگوید. همانطور که از عنوان کتاب هم پیداست، عناصر طبیعی در شعرهای این کتاب نقش پررنگی را ایفا میکنند و ترکیب آنها با احساسات و جهانبینی زنانه ، لحظات شاعرانهی خاصی را برای مخاطب رقم میزند.
"زیر پوستم باران میبارد" در ۵۶ صفحه توسط انتشارات ایهام به بازار نشر عرضه شده است.
با هم چند شعر از این کتاب را میخوانیم :
یک)
هر بار تنت را میشویم
زخمی تازه پیدا میکنم کنار زخمهای دیگر
باغ کهنسال
چند کمان از شاخههایت ساختهاند
برای غزالهایی که تا گردن در برفاند
گریه میکنم
هر دو میدانیم
روزهای بارانی زیباتری...
دو)
پنجرهای هستم
که هر شب زنی از من
خودش را به خیابان پرت میکند
سه)
هر گلی میروید کبود است
زمین از چه دستی سیلی خورده؟!...