معرفی کوتاه:
تومریس اویار(2003-1941) روزنامهنگار، نویسنده و مترجم اهل ترکیه بود. او تحصیلاتش را در رشته ی زبان انگلیسی و اقتصاد به پایان رساند و در سال 1960 به همراه جمال ثریا و اولکو تامر مجله ی Papirüs را تاسیس نمود.
اولین ازدواج او در سال 1963 با اولکو تامر شاعر ترکیه ای بود که حاصل این ازدواج یک دختر می باشد. تومریس در سال 1969 با تورگوت اویار شاعر معروف ترکیه ای ازدواج کرد و حاصل این ازدواج نیز یک فرزند پسر است. گفته می شود او با جمال ثریا نیز روابط عاشقانه ای داشت که ازدواج آنها در منابع رسمی ترکیه رسماً اعلام نشده است. تومریس اویار بعدها نوشت:
«عشق و يا دلدادگی با مرور زمان زخم برمیدارد، خم میشود، میشكند و ته میكشد، تنها عشقی كه پايان نمیپذيرد همان محبت شاعرانه است...»
تومریس اویار در سال 2003 در اثر بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت.
از آثار او می توان به «ابریشم و مس»، «رویاهای تابستان،زمستانهای رویایی»، «صداها، صورتها، خیابانها»، «ساعت بزرگ»، «گناه هشتم» و دهها اثر دیگر اشاره کرد.
به طور کلی نویسندگان زن ترک، قبل از جنگ جهانی دوم، یعنی از اوایل شکلگیری جمهوری ترکیه تا آخر جنگ جهانی دوم، بیشتر در مورد موضوعهای مربوط به ملیگرایی و استقلال ترکیه نوشتهاند؛ ولی بعد از جنگ جهانی دوم، مخصوصاً در سالهای ۱۹۶۰ و ۷۰ به بعد، از زاویه ی دید فردی منزوی که در آن جامعه زندگی میکند، قلم زدهاند که تومریس اویار نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مجموعهی پیش رو، ترجمهی منتخبی از نوشتههای مشهورِ این نویسندهی معروف است.
با هم چند نوشته از این کتاب را میخوانیم:
یک)
تاریخ به دنیا آمدن شخص زیاد مهم نیست،
تاریخی که چشم به جهان می گشاید مهم است!
دو)
در ظرف حلبی گُل یاس کاشتم،
اما خاکش کم آمد
گلها را خیلی خوب نمیشناسم
حتی اسامیشان را درست نمیدانم
اما دلم میخواهد باز شوند،
جلوی چشمانم بشکفند و بالکن را پُر کنند
آن وقت میتوانم بشناسمشان
آن وقت با هم آشنا خواهیم شد!