مؤلف: گزیده اشعار چارلز بوکوفسکی
چارلز بوکوفسکی در سالهای جوانی به مدت دو سال در کالج شهر لسآنجلس در رشتهی ادبیات و روزنامهنگاری تحصیل کرد، اما آن روزها حتی خود چارلز هم نمیدانست که در آینده به یکی از تاثیرگذارترین و جریانسازترین چهرههای ادبیات غیرآکادمیک و حتی ضد آکادمیک آمریکا و جهان تبدیل خواهد شد. او جزء نویسندگانی بود که از دنیای زیرزمینی لسآنجلس برخاسته بـود و آداب زندگی در کوچههای زیرزمینی منهتن را به دنیای داستان و شعر رسـانده بود. در حقیقت این شاعر و نویسنده توانسته بود با آثارش از یک سو خشم منتقدین را برانگیزد و از سوی دیگر تحسین نویسندگانی چون «سارتر» و «ژان ژنه» را. رئالیسم خشن، بیپرده و گزندهی او هر فرم و ساختاری را پس میزند و عریان از هرگونه پیچیدگی لفظی و ساختاری، به خواننده هجوم میآورد. این کتاب شامل گزیدهای از اشعار اوست که توسط ثنا ولدخانی ترجمه شده و در ۱۰۲ صفحه توسط انتشارات ایهام به بازار عرضه شده است.
باهم شعری از این کتاب را میخوانیم:
پردهی آخر یکی از طولانیترین موزیکالها،
برخی ادعا میکنند که بیش از صد بار آن را دیدهاند
من در اخبار تلویزیون دیدم همان پردهی آخر را؛
گلها، فریاد شادی، گریهها، تشویقهای رعدآسا
من این موزیکال خاص را ندیدهام
اما میدانم که اگر دیده بودم نمیتوانستم تحمل کنم
حالم را به هم میزد،
در این باره مطمئن باشید
جهان و مردمانش و سرگرمیهای هنریاش چیز زیادی برای من نداشته است،
تنها برای من
با این حال بگذارید از یکدیگر لذت ببرند،
تا بلکه از من دور بمانند
و تشویق رعدآسای من به افتخارشان...