معرفی کوتاه:
رمان ببـر سیبری پسـرم را خـورد رمـانی در ژانـر روانشـناسی جنایی و پلیسی میباشد و با زبان تصویر سخن میگوید. این رمان بیشتـر از صحنـههای تعلیـق برخـوردار است تا لحظات غافلگیرکننده. به طوری که رمان رابطهی تنگاتنگی با سناریو دارد و مخاطب را با خود همراه میکند. داستان رمان در رابطه با سایکوپاتی یا «روان آزاری» بوده و شخصیتها در آن از رنج دادن دیگران لذت میبرند و بدون آنکه خودشان هم مطلـع باشنـد دست به جنایت میزنند. هر کـدام از شخصیتها به نوعی در ناخودآگاه ذهنشـان آسیبدیـده هستنـد که از دیـدگـاه روانشنـاسی آنها را میتـوان مورد بررسـی قـرار داد. رمـان از طرفی هـم به مشکـلات و نـاهنـجـاریهـای روز جـامـعــه و مســـائـل خانوادگـی مـیپــردازد. ایـن رمـان به رمـانخـوانـانـی کـه بـه ادبیات جنایی پلیسی علاقهمند هستند پیشنهاد میشود. این رمان در 900 صفحه به چاپ رسیده است.
با هم بخشی از این کتاب را میخوانیم:
سر واکسیل آنقدر کف کرده که در آینه دیگر مشخص نبود. واکسیل همانطور میخندید و سرش را چنگ میزد.
«آنقدر سرم را میشورم تا کثافتهایم همه پاک شوند. آدم که به حمام میرود تمام عفونتها و چرکها و کثافتها را از خودش میزداید. در زندگی هم باید خودمان را هر از چند گاهی شستوشو کنیم. نیاز هست تا چرکهای آلوده از تنمان پاک شوند. افکار آلوده، حرفهای آلوده، آدمهای آلوده، ریشهها و ژنتیک آلوده، زیست آلوده، قلب آلوده، مغز آلوده.» واکسیل مکثی در چنگ زدن سرش کرد و در آینه حمام که بخار زیادی رویش نشسته بود سطح آن را با دست پر کفش پاک کرد و اندکی خودش را نگاه کرد و ادامه داد: همهی اینها از آلودگیست اما منشا این آلودگیها در کجاست؟ من نمیدانم بشر چرا دارد رنج میکشد و رنج میدهد! اگر آلودگی به تو سرایت کند دیگر نمیشود کاری کرد فقط باید تا جایی که میتوانی از خودت دورشان کنی. کثافت، کثافت هست اگر پاک نشود مانند ویروس و انگل روی تو هم اثر میگذارد و خونت را آلوده میکند. من به حمام میروم تا پاکیزه شوم.»