"اسفار سخریه" کتابیست شامل سرودههای سپید سعید قربانیان. شاعر با زبانی آرکائیک و فضایی کهن به سراغ شعر سپید رفته است. دایرهی واژگانی شاعر نشان میدهد که او تسلط خوبی بر ادبیات کهن دارد و از این ظرفیت برای سرودن شعر در فضایی نو استفاده کرده است. مسائل تاریخی در بسیاری از این اشعار پررنگ است و مخاطب این کتاب با خواندن آن سفری دور و دراز به عمق تاریخ و شخصیتهای تاریخی خواهد داشت.
این کتاب شامل 41 شعر سپید است که در 104 صفحه توسط انتشارات ایهام به چاپ رسیده است.
با هم شعری از این کتاب میخوانیم:
چگونه حفّاران تهیدستِ معادن یاقوت را
از وسوسه بازمیایستانی؟
نه!
این مکافات را سزاوار نیَم!
آنگاه که بر صورت تو
از میان رگههای عقیق
آن مرواریدهای مردّف پدید آمدند
تو را الههای یافتم
مطرود
سرگردان
در میان آدمیان به وحشت!
و چون نامات را به من گفتی
اوراد همۀ ساحران باطل شد
سپس دروازههای بابِل را
به آن دو واج مقدّس گشودم
و سریرِ شاهی یافتم از سحرِ کلام
خنیاگران، در میان باغهای معلّق
نامام را به سرودی حماسی آواز میدادند
و زنانِ زیبا، بر پیشانی شارستان
به آمدنام قند میشکستند
اینگونه بود که کِبر
بر آیینه غبار افکند
و شکوفیدن ماران، اکتاف نحیفام را درید
نبود مُنکَری که بدان نیاویزم
و خونی که بر زمین نریخته باشم