معرفی:
این گزینهها از غزلها و نمایشـنامههـای شکسپیر انتخاب شـدهاند که هـویت شعـری مستقلی دارنـد و به عنـوان قطعاتی مستقل در ادبیات انگلیسی خوانده شده است. شکسپیر مهمترین شاعر نمایشی دورهی رنسـانس و عصـرِ الیزابتِ انگلستان است. غـزلهای او بیشتر بر مدار دو موضوع عشقِ آسمانی و عشق اهریمنی میگردد. قطعات شاعرانهای که از نمایشـنامههای او انتخــاب شــدهانـد تـوانـایـی او را در شخصـیتپردازی و صـدا دادن بـه روح این شـخـصیتهـا نمــایــان مـیکنـد. وقـتــی که لیـدی مکـبث ماهیـتــی شیـطــانی مــییــابــد و یـا در اوجِ دیــوانــگـی سخـنـــانی را به زبـان میآورد تکگـوییهـای او با افلـیای پـاک و پریسیرت که با گلها سخن مـیگـویـد تفـاوت دارد. گـاه این شـاهبیتهـا از جمـلات مضمـونی نمایـشـنامـههـایـش انتخاب شدهاند که به نظـر کلامـی پر از پنـد و حکـمت مـیآیـد. تکگـویـیهـا و یا گفتوگوهایی که از نمایشنامهی رومئو و ژولیت انتخاب شدهاند باز متفاوت هستنـد و بیشتـر از عشقی سخـن میگویند که با تقـدیر به مخالفت برخاسته است.
با هم چند قطعه از این کتاب میخوانیم:
1-
نه مرمر
و نه آن بنای مطلا
که از آنِ شاهزادهایست
دوام نخواهد آورد
بیشتر از این شعرها که من سرودم
2-
تو میگویی که عاشقِ بارانی
اما چترت را باز میکنی
تو میگویی که عاشقِ خورشیدی
اما جایی در سایه مییابی
تو میگویی که عاشقِ بادی
اما پنجرههایت را میبندی
و این چیزیست که من از آن میترسم
مثلِ زمانی که میگویی مرا دوست داری.
3-
زمان چه آرام میگذرد
برای آنها که منتظرند
و چه تند میگذرد
برای آنها که میترسند
و چه طولانی
برای آنها که سوگوارند
و چه کوتاه
برای آنها که جشن گرفتهاند
اما برای آنها که عاشقند
زمان بی پایان است