"ماه بانوی من" عنوان کتاب داستانهای مینیمال اثر محمدحسین باقری فرد است. نویسنده در اکثر داستانهای این کتاب سعی داشته تا با کمترین استفاده از کلمات و تنها در چند سطر، ما را به دنیای داستانهای کوتاه اما پر از جهانبینی و اندیشه ببرد. او با زبانی روان و صمیمی، روایتهای کوتاهی از زندگیهای ما را به نمایش میگذارد که شاید بسیاری از آنها را به عینه دیدیه باشیم اما بی توجه از کنار آنها رد شده ایم. بیان معضلات اجتماعی، مسائل عاشقانه و نیز روایت زندگی روزمره ، پیرنگ بسیاری از داستانهای این کتاب است. باید اذعان کرد که در داستان مینیمال، با توجه به محدود بودن کلمات و سطور، کار نویسنده برای بیان یک روایت بسیار سخت است، اما محمدحسین باقری فرد در بسیاری از داستان های کتاب، به خوبی از پس روایت برآمده است.
این کتاب که شامل ۴۹ داستان کوتاه است، در ۵۸ صفحه توسط انتشارات ایهام به بازار نشر ارائه شده است.
با هم دو داستان کوتاه از این مجموعه را می خوانیم:
۱
قدمزنان سمت پل میرفت. و به تمام کردن زندگیاش فکر میکرد. ایستاد، درست در همان نقطهای که چند سال پیش مردم، قصد خودکشیاش را ناتمام گذاشته بودند.
به آن طرف نردهها رفت و آمادهی پریدن شد. ناگهان انگشتهایی را دید که از روی تمسخر او را نشان کرده بوند و میخندید. حق داشتند. نگاهش به پایین که افتاده، تازه یادش آمد مدتهاست کارون آبی برای غرق کردن ندارد. دوباره به آن طرف نردهها برگشت، سری تکان داد و با لبخند از روی پل گذشت.
۲
هر روز کیفش را باز میکرد و عکس بچههایش را میدید و با خاطراتشان گریه میکرد.
پیرزنی که به خاطر آلزایمر به خانهی سالمندان آورده شده بود.