معرفی کوتاه:
«اوکتای ریفات» شاعر و زبانشناس فرزند سمیح ریفات و منور خانم میباشد. در 10 خرداد ماه سال 1914در شهر ترابزون که پدرش فرماندار آنجا بود به دنیا آمد. اوکتای ریفات که در میان معماران شعر نو ترکیه جای میگیرد در سال 1945 با کتاب کوچههای آشفته در همان زمان در راستای دومین نوگرایی شعر نو ترکیه وارد مسیر مشخص شد. از طرف پارهای از منتقدان یکی از شاعران خوشسخن و بذلهگو به شمار میآمد. در ابتدا اوکتای ریفات با توجه به آن زمان، در حال و هوای جدید، شعرهای عاشقانهی زیبا سرود و نیز با استفاده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه طنزهایی نوشت. بعد از کتاب خیابانهای آشفته در هر کتابش با صدای جدید و سبکی جدید به حضور مخاطبانش رسید و اندکی قبل از مرگش با چاپ کتاب تا بهار بزرگ تبدیل به استادی شد که هر کتابش باعث ایجاد سر و صدای زیادی در جامعهی ادبی میشد. علاوه بر شعرهایش، تعداد زیادی نمایشنامه دارد و در دوران کهنسالی با سه رمانی هم که نوشته بود به همان اندازه مورد استقبال قرار گرفت.
شعری از این کتاب:
به کودکش شیر میدهد زنی
در رویای دریا میبیند خودش را
دستهایش را میگشاید از ابری به ابری دیگر
مرغ دریایی میافتد
هنگام پرتاب کردن بار
از میان شکاف شانههایش
میروم و
جمع میکنم گلهایش را
له میکنم
جاری میشود خونش
خطور میکند قایقی به ذهنم
قایقی را که
تکهتکه کرده بودم و
بوسیده بودم و
تسلایش داده بودم
به ذهنم خطور میکند
در گیسویش بزرگ کرده بودم پرستو را
مگر ستاره است
از خاک مردگان
مثل نهال ریشه دوانده و
آراسته میکند مرا
که بر دستهایش میپیچد گردنم را
قبل از بردن به او؟