معرفی کوتاه:
نویسنده در مقدمهی این کتاب میگوید:
گاهی اوقات جملاتی را به روی کاغذ میآورم تا به خودم دلداری بدهم. چیزهایی را مینویسم که در دوران دشوار زندگیام فراگرفتهام. مثل یک سری از فکرهای توی سرم، یک سری جملات آرامشدهنده، یک سری فهرست و یک سری مثال. چیزهایی را مینویسم که دلم میخواهد به یاد بیاورمشان. یا چیزهایی که از افراد و از زندگیهای کسانِ دیگر یاد گرفتهام.
تناقض عجیبی است اینکه بسیاری از مهمترین و آرامشدهندهترین درسهای زندگی را زمانی فرا میگیریم که در بدترین و متزلزلترین شرایط خود قرار داریم. اما خب زندگی همین است.
ما در هیچ لحظهی دیگری به اندازهی زمانی که گرسنهایم، به غذا فکر نمیکنیم. و همینطور، هیچوقت به اندازهی زمانی که در دریای زندگی در حال غرق شدن هستیم، به فکر پیدا کردن
قایق و نجاتیافتن از آن شرایط نمیافتیم. چیزهایی که در این کتاب میخوانید، همان قایقهایی هستند که مرا از غرق شدن در دریای زندگی نجات دادهاند. که باعث شدهاند باز هم به حرکت کردن و به پارو زدن ادامه بدهم و به خشکی برسم. امیدوارم شما هم با خواندنشان بتوانید در نهایت خود را به خشکی برسانید.