شعری از این کتاب:
مرا در آستانهی پنجاه سالگی تصور کن
وقتی دور چشمانی که سالها آرامشت بودند
خطوط در هم شکل گرفته است
موهایم یکدست سپید شدهاند
و کشیدگی گردنم
چروک شده است...
روی صندلیِ همیشگی در ایوان
کنار شببو، بابونه و حسن یوسف
هنوز عاشقانه نگاهم میکنی؟
مرا از سالها دورتر ببین
چای که میریزم
سینی هم خیس میشود
دوستت دارم ِ شاملو میخوانیم هنوز؟
برای سالهای دور
دوست داشتنت با من باشد،
پیر شدن را دورتر خواهم کرد...
قطع رقعی
سال چاپ: 1401
جلد شومیز