بخشی از این داستان:
میخواهم از آن درخت شروع کنم؛ چراکه همهچیز از آن درخت شروع میشود و با آن پایان مییابد. آن درخت همیشه سبز است. دقیقاً نمیدانم چند سال دارد؛ شاید پانصد یا ششصد سال، درختی قدیمی و تنومند است. دربرابر شرایط محیطی: طوفان و صاعقه و بارانهای سیلآسا تاب آورده و همچنان پابرجا و استوار است.
وقتی اینجا هستم هیچکس نمیتواند مرا پیدا کند. سکوت را دوست دارم، اما این سکوت واقعی نیست؛ چراکه صداهای ضعیف زیادی سکوت را پُر میکنند... صدای خشخش برگها، صدای وزش باد، صدای جیرجیرکها و صدای بههمخوردن بالهای پرندگان.
من برای بازی به اینجا میآمدم، اینجا قلمروی سرزمین من بود.
بالای این درخت، پرندگان و جانداران زیادی لانه و خانه ساخته بودند. ازجمله گنجشکها، دارکوبها و کبوترها. این درخت برای خود، دنیایی دارد. وقتی به آن نگاه میکنی مثل این است که یک برج چندطبقه را مشاهده میکنی که در هر بخش از آن، تعدادی پرنده زندگی میکنند...
تعداد صفحات: 68
جلد شومیز
قطع رقعی
سال چاپ: 1401